فرال ها 3 انتقام بیوه سفید
Notice: Trying to get property 'first_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 327
Notice: Trying to get property 'last_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 328
Notice: Trying to get property 'display_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 330
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی
Notice: Trying to get property 'first_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 327
Notice: Trying to get property 'last_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 328
Notice: Trying to get property 'display_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 330
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی{{{{جهت ویرایش این متن به پیکربندی پوسته > تب برچسب ها مراجعه نمایید.}}}} این کالا پس از مدت زمان مشخص شده توسط فروشنده در انبار فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی تامین و آماده پردازش میگردد و توسط پیک فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی در بازه انتخابی ارسال خواهد شد.
255,000 تومان
توضیحات
لیدیا حرف او را قطع کرد و گفت: «من هم او را دیدم. خودش بود. مرد تار عنکبوتی.»
پیپ به آرامی گفت: «پس وقتی آقای سیلک درباره دستورها حرف می زد، به او اشاره می کرد. می دانستم که او هرگز اجازه نمی دهد یکی از آن مجرمان به او دستور دهد.»
علی پرسید: «اما چطور چنین چیزی امکان پذیر است؟ تو گفتی او را در سرزمین مردگان شکست داده ای.» فرال زنبور که همیشه کت و شلوار به تن داشت، اکنون کراواتش را شل و بالاترین دکمه ی پیراهنش را باز کرده بود و لکه های دود روی پیراهن سفیدش دیده می شد.
کاو در لحن علی اتهام را حس کرد و دید که چند فرال دیگر نیز سر تکان دادند. زنی با موهای نارنجی که زیر گلوی بزمجه ای را نوازش می کرد، گفت: «بله، خودت گفتی اما شاید چنان اتفاقی نیفتاده است.» لحنش تلخ و تیره بود.
کاو گفت: «من او را شکست دادم! دست کم… فکر می کردم که شکست داده ام.»
توضیحات تکمیلی
وزن | 250 گرم |
---|---|
ناشر | |
مؤلف | |
مترجم | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
تعداد صفحات | ۲۹۶ صفحه |
شابک | 9786008939955 |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.