جایی که خیابان ها نام داشت
- ناشر:
- مؤلف:
- مترجم:
- اندازه کتاب:
- نوع جلد:
- گروه:
Notice: Trying to get property 'first_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 327
Notice: Trying to get property 'last_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 328
Notice: Trying to get property 'display_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 330
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی
Notice: Trying to get property 'first_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 327
Notice: Trying to get property 'last_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 328
Notice: Trying to get property 'display_name' of non-object in /home/iiagency/medadaabi.ir/wp-content/themes/irankala/includes/functions.php on line 330
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی{{{{جهت ویرایش این متن به پیکربندی پوسته > تب برچسب ها مراجعه نمایید.}}}} این کالا پس از مدت زمان مشخص شده توسط فروشنده در انبار فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی تامین و آماده پردازش میگردد و توسط پیک فروشگاه اینترنتی پخش کتاب و سرگرمی فکری مداد آبی در بازه انتخابی ارسال خواهد شد.
30,000 تومان
توضیحات
«من قدس را از دست دادم حیات. غم و اندوه به گلویم چنگ انداخته. همه اش روستا و خانه ام که از سنگ آهک ساخته شده بود، جلو چشمم است. همه اش رادیویی را که پدربزرگت از بازار قدیمی شهر خرید می بینم. رادیو را توی آشپزخانه گذاشته بودم. پنجره های قوس داری که رو به تپه ها باز می شد جلوی چشمم است. هر پنجره چارچوبی سنگی داشت. می توانم بوی درخت های یاس و بادامِ باغم را حس کنم و درختان زیتونی را که میوه اش چیده شده به یاد بیاورم… شش مایل بیشتر با قدس فاصله ندارم ولی نمی توانم به آنجا بروم. هیچ وقت مکانی را که توی آن به دنیا آمدم و خانه ای را که با لباس عروس واردش شدم نخواهم دید. درختانِ زیتونم حیات! چقدر دلم برایشان تنگ شده!… » این حرف ها دلتنگی های مادربزرگی است که برای نوه اش – حیات – بازگو می شود و باعث می شود این دختر نوجوان یک روز تصمیم بگیرد برای آوردن کمی خاک از زمین های اجدادیشان به فلسطین اشغالی برود.
توضیحات تکمیلی
وزن | 250 گرم |
---|---|
ناشر | |
مؤلف | |
مترجم | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
گروه | |
تعداد صفحات | ۲۶۴ صفحه |
شابک | 9780000009074 |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.